انواع نیاز های بشری در یک جدول

در مطلب دیگری، در مورد ارتباط نیاز و انگیزه نوشته بودم. الان می خواهم در مورد انواع نیاز چیزهایی بگویم:

آدمها نیازهای متفاوتی دارن. اندیمشندهای مختلفی هم مثل مازلو و گلسر و … به بررسی و طبقه بندی اونها پرداختن.

نیازهایی مثل:

تامین نیازهای اولیه زندگی. امنیت. توجه. عشق و احترام. رشد و شکوفایی و …

و اما نکته مهم اینه که هر کسی، در هر زمانی، یک سری نیاز داره.
مثلاً الان ممکنه نیاز به امنیت، در حال حاضر برای من اولویت و اهمیت بیشتری داشته باشه. ولی یه وقت دیگه، نیازمند جلب توجه باشم.

ممکنه یکی نیاز داشته باشه که درآمد داشته باشه. برای اینکه مستقل باشه.
و یکی دیگه، به همون درآمد، برای رفع نیاز به هویت و آزادی اش نگاه کنه.
و یکی دیگه برای زنده موندن!

هر کسی در هر زمانی، و با توجه به شرایطی که داره، مقدار متفاوتی از انواع نیاز رو در خودش حس می‌کنه.

حالا اگه نیازهامون رو بدونیم، اول اینکه حس خوبی پیدا می‌کنیم که رفتارمون عجیب و غریب نیست و به خاطر اینه که ما هم آدمیم !‌

و دوم اینکه می‌تونیم اهدافمون رو به نیازهامون گره بزنیم و برای حرکت سریعتر به سمت اهداف، انگیزه بیشتری پیدا کنیم. †

need
Photo by Alexis Fauvet on Unsplash

بر اساس انواع نیازهایی که در مراجع مختلف بیان شده، من انواع نیاز رو در لیست زیر خلاصه کردم.

انواع نیاز :

هویت داشتن
آزادی
امنیت
کاهش ترس
داشتنِ قدرت 
درک شدن
عشق و محبت 
جلب توجه
کسب حمایت/ مورد قبول دیگران بودن
ارتباط داشتن
مشارکت داشتن در چیزی/ عضویت در گروهها
نوآوری، رشد، شکوفایی
موفق شدن/ تحقق آرزوها/ غلبه بر مشکلات
بقاء و امرار معاش
کسب درآمد
لذت بردن
تفریح، سرگرمی و هیجان
احساس ارزشمندی، اهمیت داشتن و مفید بودن
آرامش/ اطمینان خاطر 
تنوع طلبی
راحتی
کنجکاوی

به این لیست در کتاب « چرا مدیریت زمان جواب نمی‌دهد؟ » هم اشاره کاملی کرده‌ام.

http://modirbook.ir/?p=16

خب، حالا چطور میشه از این نیازها انگیزه گرفت؟

فرض کنید که من الان در موقعیتی هستم که درآمد مالی، برایم اولویت بالایی دارد. بنابراین اگر بتوانم کارها، پروژه ها و اهدافم را به این نیاز گره بزنم، انگیزه بیشتری برای رسیدن به آن می‌گیرم.

مثلاً وقتی می‌خواهم یک پروژه جدید را استارت بزنم، با خودم می‌گویم با این پروژه، فلان قدر پول گیرم میاد و از این مشکل رها می‌شم. اون‌وقت می‌تونم یه زندگی بهتر و راحت‌تر داشته باشم.

و حالا اگه نیازم به داشتن هویت، پررنگ‌تر باشه، می‌تونم اینطور به خودم انگیزه بدم که ببین شاهین، اگه این کار رو به خوبی انجام بدی، خودت رو به‌عنوان یه متخصص توی این زمینه مطرح کردی و بقیه دیگه مثل قبل نگاهت نمی‌کنن. دیگه همه تو رو به‌عنوان یه آدم حرفه‌ای ( یا یک مشاور حرفه‌ای / استاد حرفه‌ای / نقاش حرفه‌ای و … ) می‌شناسن و از این وضعیتی که الان هستی، خلاص می‌شی.

یک کاربرد دونستن نیازها هم در ارتباط با دیگران و مذاکراته.

مثلاً من وقتی بدونم که اولویت اول برای طرف مقابلم، آرامش و اطمینان خاطره، الکی روی قیمت مانور نمی‌دم و فقط در همین مورد باهاش صحبت می‌کنم تا راضی (قانع) بشه.


نکته یواشکی، من این لیست رو خیلی دوست دارم! خیلی کاربردیه.

بنابراین ممکنه توی کتاب‌های دیگه‌ی من هم ببینیدش.

ولی در هر موضوعی که بودم، نگاه متفاوتی به این لیست داشتم.

امیدوارم این لیست به درد شما هم بخوره.


شما نیازهای دیگه‌ای از آدمیزاد سراغ دارید که توی این لیست نباشه ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *